مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
مقدمه و پیشگفتار باید توجه داشت که قرآن کریم کتاب هدایت همهٴ انسانها در همهٴ اعصار و زمانههاست؛ نه این که بگوئیم مخصوص زمان خاص با انسانهای خاصی باشد.پهنهی زمین و گسترهٴ زمان ، حوزهٴ نورافشانی خورشید، همواره تابان قرآن کریم است. نور هدایت قرآن تا آن جا که مرز بشریت است، میتابد چنانکه خدای تبارک و تعالی میفرماید: وَمَا هِیَ إلاّ ذِکرَی لِلبَشَرِ(1)، یعنی : و این جز هشدار و تذکری برای انسانها نیست. و یا در جای دیگری میفرماید: وَمَا هُوَ إلاّ ذِکرٌ لِلعَالَمِینَ(2)یعنی : این قرآن چیزی جز مایهی بیداری و تذکر برای جهانیان نیست. و اختصاصی به عصری خاص یا اقلیمی مخصوص و یا نژادی ویژه ندارد. قابل توجه این که خداوند، قرآن کریم را به نزاهت از ریب و شک و نیز به عنوان سبب هدایت ستوده است و هر یک از این اوصاف برای قرآن مجید بالفعل ثابت است. از این رو شاید بتوان گفت این کتاب از گزند هر گونه تحریف، مانند زیاده یا نقص محفوظ است؛ زیرا به تعبیر مفسر بزرگ زمان ما آیت الله جوادی آملی این که کتابی که تحریف شده باشد، جایگاه ریب و شک است، نه منزّه از آن و خود نیازمند به هدایت است، نه آنکه هادی دیگران باشد.(3) به بیانی رساتر این که چون قرآن کریم کتاب هدایت و تربیت انسانِ عالِم، عاقل و دیندار است، و انسان را دائما بر مبنای انسانی تربیت و پرورش میدهد. بر خلاف کتب علمی و عقلی بشری، سرشار از انذار و هشدار است و هر چند در برخی از آیات نیز معاندان را از عذابی بر حذر میدارد که مواد سوختی، آتشگیره و آتشزنه آن انسانها و سنگهای مورد پرستش آنهاست و برای کافران، منافقان و فاسقان آماده شده است؛ آتشی که از درون انسان بر میخیزد و از این رو هیچ راه گریزی از آن نیست، بلکه جسم و جان انسان تبهکار را میسوزاند. چنانچه خدای تعالی در این زمینه میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ (4)یعنی : ای کسانی که ایمان آوردهاید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگها است نگاهدارید، آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند، و هرگز مخالفت فرمان خدا نمیکنند و دستورات او را دقیقا اجرا مینمایند.بالجمله این که این کتاب ، آمده است که انسان را هدایت کند و با هدایت خودش ، انسان را به فلاح و رستگاری برساند. معنای هدایت در قرآن چیست؟ خود این هدایت از دید گاه قرآن کریم به دو معنا کاربرد در قرآن کریم پیدا نموده است . به طور کلی و اساسی باید دانست که قرآن کریم را به عنوان کتاب داستان و یا علمی نمیتوان قلمداد نمود ، این در حالی است که خدای تعالی خود را بهترین قصه گو معرفی نموده است چنانچه خدای تعالی میفرماید: نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَیْنا إِلَیْکَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِینَ (5)یعنی : ما نیکوترین قصهها را از طریق وحی و فرستادن این قرآن برای تو بازگو میکنیم هر چند پیش از آن، از آن غافل بودی . بلکه این کتاب در درجهی نخست همان کتاب هدایت و راهنمائی بشری است زیرا تمام داستانهائی که خدای تبارک و تعالی بیان نموده است در راستای تربیت انسانی یعنی همان هدایت است. قرآن راهنمایی است که به بهترین طریق راهنمایی میکند و کتابی است که در آن حق و باطل را از یکدیگر جدا، و حقایق را هویدا، و محصّل و مقصود از هر چیزی را آشکارا میسازد و کلام حقی است که باطل در آن راه ندارد،به تعبیر امام امیر المومنین ( علیه السلام) در نهج البلاغه این که فرمودند: وَ إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ (6) یعنی : برای قرآن ظاهری و باطنی است، ظاهر قرآن حکم، و باطن آن دانش است، ظاهر قرآن نیکو منظر و شگفتآور، و باطن آن عمیق، و از فهم عموم فراتر است، آسمانِ قرآن را ستارگانی است و بر بالای آن ستارگان ستارگان دیگر (دارای آیاتی است که بآنها هدایت میشود و آیات دیگری است که بر آن آیات دلالت میکند) (برای قرآن حد و منتهی است و بر آن حدّ حدّ دیگر که برای هدایت و راهنمائی امت اسلامی متوسل به مثل و یا داستان و یا مباحث علمی خداشناسی گردیده است. با این بیانات که بیان نمودیم می گوئیم که قرآن کریم، هدایت را برای کسانی میداند که در خود زمینه پذیرش حق را ایجاد کرده و خواستار رضایت خدا باشند. اصولا کلمهی هدایت از ریشه هدی آمده است . بنا بر نظرکتب لغت شناسی در این باره یعنی لفظ هدایت این که میفرماید: مِن أَسمَاءِ اللهِ تَعالی سُبحَانَهُ: الهَادی؛ قَالَ اِبن الأَثیر: هُوَ الَّذی بَصَّرَ عِبادَه وعرَّفَهم طَریقَ معرفته حتی أَقرُّوا برُبُوبیَّته، وهَدی کُلَِ مَخلوقٍ إِلی ما لا بُدَّ له منه (7)یعنی : او کسی است که بینائی میدهد بندگانش را و شناخت میدهد راه معرفت و بینائی را به آنها تا این که اقرار به ربوبیت کند.و همچنین هدایت میکند هر مخلوقی را به آن چه از معرفت برای اوست. و همچنین باید توجه نمود که کلمه هدایت در قرآن به دو معنی استعمال شدهاست. معنای اول : نفس رهنمائی کردن: نخست، راه نشان دادن که همه انسانها را دربرمیگیرد. چنانچه خدای تبارک و تعالی میفرماید: إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً (8)یعنی : محققا ما هدایت کردیم انسان را براه حق و صراط مستقیم یا آنکه شاکر میشود یا کفران میکند.این هدایت آن چنان زیبنده انسان است که ارباب مفسرین 3 قسم نمودهاند که عبارتند از : الف: هدایت تکوینی به اینکه انسان عقل و شعور و ادراک دادیم که ممیز حسن و قبح، و نفع و ضرر، و خیر و شر، و سعادت و شقاوت، و نجات و هلاکت، و خوبی و بدی است، و تمام اسباب را هم در دسترس او قرار دادیم و برای تعیش و زندگانی او تمام اسباب را خلق کردیم که شاعر بسیار زیبا سرودهاست که فرمود: ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی بکف آری و بغفلت نخوری همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری ب: هدایت تشریعی از ارسال رسل الهی و نزول کتبالهی اعم از تورات و انجیل و قرآن کریم و جعل احکام و نصب هداة دین از ائمه طاهرین و علماء عاملین و ارشاد مرشدین و ابلاغ مبلغین ، مراد و منظور ما میباشد. ج: الهام و تأییدات خاصه: نسبت بکسانی که سلوک طریق کنند و نصرت آنها و دفع ضرر های دشمن، و غلبه بر آنها و سایر تأییدات که همهی اینها در تحت همان هدایت الهی که همان راهنمائی بشریت باشد، قرار میگیرد. چنانکه خدای تعالی میفرماید: إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً (9)یعنی : محققا ما هدایت کردیم انسان را براه حق و صراط مستقیم یا آنکه شاکر میشود یا کفران میکند. معنای دوم: به مقصود رساندن. خداوند راه سعادت و راه شقاوت را برای همه انسانها معلوم و روشن کردهاست و با این هدایت انسان را به مقصود حقیقی میرساند چنانکه خدای تبارک و تعالی میفرماید: وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ(10) یعنی : راه مقصود را به او نشان دادیم. چنانکه حضرت امام علی (علیه السلام) و ابن مسعود و ابن عبّاس و حسن و مجاهد و قتاده که از کتاب و مفسرین بودهاند گویند، مراد از این هدایت ، یعنی راه خیر و راه بد و شر.(11) بدین جهت است که هدایت به معنای دوم فقط شامل کسانی است که طالب حق و تسلیم فطرت باشند، چنین کسانی به حکم فطرت، خود را به حق سپرده و با اجرای دستورات و احکام قرآن، به حق میرسند و این آیه شریفه بر این معنا دلالت دارد. ( 12) طرح و پاسخ به یک سئوال: وقتی که به آیات قرآن مراجعه میشود ، این که هدایت را در راستای ایمان و پرهیزگاری یاد نموده است . اولا این نشانگر اهمیت موضوع هدایت و راهنمائی از طریق قرآنی است. اما آنچه که باید یاد آوری شویم این است که چرا خدای تعالی هدایت را در راستای ایمان قلمداد نموده است و شرط اساسی برای هدایت را داشتن تقوی و یا مومن بودن بیان نموده است؟ در جواب این سئوال با حفظ توضیح مقدمه ای می گوئیم به این که مراتب و شیوه های هدایت بسیار مختلف است و لذا هدایت تامّه که نائل شدن بمقصود حقیقی باشد مخصوص افراد متقی و پرهیزگار است . توضیح کلام اینست که باید دانست انسانها بر چهار دستهاند که در حقیقت میتوان گفت نوعی حصراست. دسته اوّل: کسانی که نه ایمان دارند و نه تقوی، قرآن آنان را به ایمان و تقوی راهنمایی میکند که اگر هدایت شدند ، جزو متّقین میشوند و گرنه حجّت بر آنها تمام میگردد دسته دوم: کسانی که ایمان ندارند ولی در رفتار و کردارشان درست و نسبت به مذهب خود عاملند و اینان به هدایت نزدیکترند و اگر هدایت قرآن را نپذیرفتند با دسته اول در تمامیت حجت یکسانند دسته سوم: مؤمن غیر متقی است که قرآن آنان را به تقوی راهنمایی مینماید و اگر پذیرفتند بهرهی کامل از هدایت قرآن بردهاند و اگر با ایمان و آلوده به معاصی از دنیا بروند امید نجاتی برای آنان هست ولی مسلّما موجب گرفتاری و عقوبت در دنیا و آخرت آنها میگردد دسته چهارم: مؤمن متقی که جمیع انحاء سعادت دنیا و آخرت را بدست آورده و بهره کامل از قرآن بردهاست آنچنان که در غالب بیانات قرآنی و قصص زیبای قرآنی هویدا و پیداست. و لذا هدایت کامله مخصوص این دسته است علاوه بر اینکه متقین چون در راه خدا و طریق بندهگی حق قدم برمی دارند و دائما از قرآن استفاده میکنند چنانچه خدای تبارک و تعالی میفرماید : وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا (13) یعنی : و آنها که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند قطعا هدایتشان خواهیم کرد و خدا با نیکوکاران است. این نکته نیز بیان آن خالی از لطف نیست که مراد و مقصود از تقوی این که تقوی از وقایت و بمعنی حفظ و منع از ضرر است و تقوی در هر کاری مناسب با خود آنست، مثلا تقوای در تجارت حفظ مال از مصارف بیهوده و معاملات خسران پذیر، و تقوای در زراعت حفظ آن از آفات زراعتی، و تقوای مریض خودداری نمودن از طعامی است که برای او مایهی ضرر و زیان است .(14) چنانکه مرحوم علامهی مجلسی این روایت را نقل نموده است که منصور دوانیقی هرچندی یک بار به بهانههای مختلف امام صادق را از مدینه به عراق میطلبید و تحت نظر قرار میداد. گاهی مدت زیادی امام را از بازگشت به حجاز مانع میشد. در یکی از این اوقات که امام در عراق بود یکی از سران سپاه منصور پسر خود را ختنه کرد، عده زیادی را دعوت کرد و ولیمه مفصلی داد. اعیان و اشراف و رجال همه حاضر بودند. از جمله کسانی که در آن ولیمه دعوت شده بودند امام صادق بود. سفره حاضر شد و مدعوین سر سفره نشستند و مشغول غذاخوردن شدند. در این بین یکی از مدعوین آب خواست. به بهانه آب، قدحی از شراب به دستش دادند. قدح که به دست او داده شد، فورا امام صادق نیمه کاره از سر سفره حرکت کرد و بیرون رفت. خواستند امام را مجددا برگردانند، برنگشت. فرمود رسول خدا فرموده است: «هرکس بر سر سفرهای بنشیند که در آنجا شراب است لعنت خدا بر او است(.15) منابع 1 - قرآن کریم
نظرات شما عزیزان:
[ یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:هدایت از منظر قرآن, ] [ 7:14 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |